حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرمایند:

إنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ ، وَ لاناسينَ لِذِكْرِكُمْ ، وَلَوْلا ذلِك لَنَزَلَ بِكُمْ الْلَأواءُ وَاصْطَلَمَكُمْ الْأعْداءُ فـَاتـَّقـُوااللّه َ جَلَّ جـَلالُهُ.

ما در رعايت حال شما كوتاهى نمى كنيم و شما را فراموش نمى كنيم، اگر جز اين بود گرفتاريها بر شما فرود مى آمد و دشمنان، شما را ريشه كن مى كردند پس تقواى خداى بزرگ را پيشه خود سازيد.

تصاویر میلاد امام رضا علیه السلام 1395 - برای نمایش بیشتر روی تصاویر کلیک کنید
تصاویر میلاد حضرت رقیه (س) 1395 - برای نمایش بیشتر روی تصاویر کلیک کنید
تصاویر محرم 1394 - برای نمایش بیشتر روی تصاویر کلیک کنید
تصاویر محرم 1394 - برای نمایش بیشتر روی تصاویر کلیک کنید
تصاویر محرم 1394 - برای نمایش بیشتر روی تصاویر کلیک کنید

نواهنگ حضرت رقیه سلام الله علیها

You must have the Adobe Flash Player installed to view this player.



گفتگوی سلمان با یکی از مردگان

سلمان فارسی ٬ آن یار برگزیده و ممتاز رسول خدا (ص) و علی (ع) ، گفت و گویی با یکی از مردگان دارد ٬ که ترسیمی روشن از حوادث هنگام مرگ و عالم برزخ و است. روایت منظور را برای روشن شدن بیشتر جزئیات حوادث مرگ و بعد از مرگ بیان میکنیم و البته صوت سخنرانی هم در ادامه مطلب برای دانلود موجود هست.

سلمان ساعات آخر عمر را می پیمود و در مدائن بود ٬ بیمار و بستری گردید ٬ « اصبغ بن نباته » یکی از یاران خاص امام علی (ع) می گوید : همواره به عیادت سلمان می رفتم ٬ وقتی که بیماریش سخت شد و یقین به مرگ یافت ٬ به من فرمود :

« ای اصبغ ! رسول خدا (ص) به من خبر داده که هر گاه اجلم فرا رسید ٬ مردگان با من صحبت می کنند ٬ اگر ممکن است تابوتی فراهم کن و مرا در میان آن بگذار و چهار نفر را خبر کن تا گوشه ی تابوت مرا بلند کنند و مرا به قبرستان ببرند .

اصبغ می گوید : به دستور سلمان عمل کردیم ٬ تابوت را برداشته و به قبرستان بردیم ٬ و در آن جا بر زمین نهادیم ٬ از ما خواست که او را رو به قبله اش بنشانیم ٬ وقتی که رو به قبله اش کردیم ٬ با صدای بلند ٬ خطاب به مردگان گفت :

« سلام بر شما ای همنشینان با خاک محنت ٬ سلام بر شما ای چشم پوشیدگان از دنیا. »
هیچ کس پاسخ سلمان را نداد .

بار دوم صدا زد :
« سلام بر شما ای کسانی که زمین پوشش شما شده ٬ و با اعمال خود در دنیا ملاقات کرده اید ٬ سلام بر شما ای منتظران نفخه ی نخستین قیامت ٬ شما را به خدا سوگند می دهم که یکی از شما جواب مرا بدهد و با من سخن بگوید ٬ من سلمان فارسی آزاد شده به دست رسول خدا (ص) هستم ٬ پیامبر (ص) به من وعده داد که هرگاه مرگم فرا رسید ٬ مرده ای با من سخن می گوید . »

وقتی سلمان به این جا رسید و ساکت شد ٬ ناگاه مرده ای در قبر خود به زبان آمد و گفت :
« سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد ٬ ای صاحبان خانه ی فاین ٬ و سرگرم شدگان به امور دنیا ٬ ما سخن تو را شنیدیم و به پاسخت شتافتیم ٬ از هر چه می خواهی بپرس که خدا تو را رحمت کند . »
آنگاه بین سلمان و آن مرده ٬ چنین گفت و گو شد :

سلمان : آیا تو اهل بهشت هستی ٬ یا اهل جهنم ؟
مرده : ای سلمان ! من از کسانی هستم که خدا به فضل و کرمش بر من منت نهاد و مرا از اهل بهشت نمود .
سلمان : ای بنده خدا اکنون ٬ چگونگی مرگ را برای من تعریف کن ٬ که آن را چگونه یافتی و هنگام آن چه دیدی و با تو چه شد ؟
مرده : آرام بگیر ای سلمان ! سوگند به خدا اگر مرا با قیچی بریده بریده می کردند و با اره جدا جدا می نمودند ٬ از سکرات مرگ بر من آسان تر بود ٬ بدان که من در دنیا از کسانی بودم که خداوند توفیق انجام کارهای نیک را به من داده بود ٬ واجبات الهی را به جا می آوردم ٬ و قرآن را تلاوت می کردم و در نیکی به پدر و مادر اقدام جدی داشتم ٬ و از کارهای حرام دوری می نمودم و ستم نمی کردم و در طلب روزی حلال کوشا بودم ٬ به خاطر آنکه از حساب الهی ٬ ترس داشتم ٬ در بهترین زندگی و غرق در نعمتها بودم که ناگهان بیمار شدم ٬ چند روزی نگذشت که لحظات عمرم فرا رسید ٬ شخص تنومند بد منظری را دیدم که در برابر صورتم ایستاد٬ تا به چشمانم اشاره کرد ٬ نابینا شدم ٬ و به گوشم اشاره کرد ٬ کر شدم ٬ و به زبانم اشاره نمود ٬ لال شدم ٬ در این حال صدای بستگان به گریه بلند شد ٬ از آن شخص پرسیدم : « کیستی که این گونه بر من مسلط می باشی ؟ » 

گفت : عزرائیل هستم ٬ آمده ام تا تو را به سرای آخرت کوچ دهم ٬ که مدت زندگی تو به پایان رسید . در همین هنگام دو نفر خوش قیافه آمدند و یکی در طرف راست ٬ و دیگری در طرف چپم قرار گرفتند ٬ بر من سلام کردند و گفتند : ما نامه ی عمل تو را آورده ایم ٬ بگیر و بخوان ٬ ما دو فرشته ای هستیم که در دنیا اعمال تو را می نوشتیم . آن دو فرشته ی « رقیب » و « عتید » ۱بودند که نامه ی نیکی ها را از فرشته « رقیب » گرفتم و خواندم ٬ شادمان شدم ٬ ولی با دیدم نامه ی گناهان که از فرشته ی « عتید » به من رسید گریان و غمگین گشتم .


آن دو فرشته به من گفتند : به تو مژده باد ٬ نگران مباش که به تو نیکی می رسد .
در این هنگام ٬ عزرائیل روحم را به طور کلی قبض کرد ٬ صدای گریه ی بستگانم بلند شد ٬ عزرائیل به بستگانم می گفت : « چرا گریه می کنید ؟ سوگند به خدا ما به او ظلم نکردیم تا گله کنید ٬ و به او تعدی نکردیم تا ناله و گریه کنید ٬ ما و شما بنده ی یک خدا هستیم ٬ اگر خدا به شما درباره ی ما فرمان می داد ٬ اطاعت می کردیم ٬ چنان که ما امر او را اطاعت نمودیم و ما روح این را قبض نکردیم ٬ مگر پس از آنکه دوران عمرش سپری شد ٬ و اجلش فرا رسید ٬ ناراحت نباشید که او به سوی خدای بزرگوار کوچ می کند ٬ که هر طور بخواهد درباره اش حکم نماید که خداوند بر همه چیز توانا است ٬ پس اگر صبر کنید از طرف خدا پاداش می برید ٬ و اگر بی تابی کنید ٬ گناه کرده اید ٬ من بسیار به سراغ شما می آیم ٬ پسران و دختران و پدران و مادران را از شما می گیرم . »


سپس عزرائیل از من منصرف شد و روح مرا همراهش برد ٬ در این هنگام فرشته ای نرد او آمد و روح مرا از او گرفت و در میان پارچه ی حریر نهاد و در یک لحظه به سوی آسمان بالا برد ٬ و در پیشگاه عدل الهی قرار داد ٬ خداوند مطالبی در مورد اعمال کوچک و بزرگ ٬ نماز ٬ روزه ٬ حج ٬ قرائت قرآن ٬ زکات ٬ صدقات ٬ ساعات شب و روز ٬ اطاعت پدر و مادر ٬ آدم کشی ٬ خوردن مال یتیم و حرام و امثال این امور پرسید . سپس آن فرشته ٬ روح مرا به اذن خدا به سوی زمین رد کرد ٬ در این هنگام غسل دهنده آمد و لباسهایم را از تنم خارج ساخت و به غسل دادن بدنم مشغول شد ٬ روحم با او فریاد می زد :


« ای بنده خدا ! با یان بدن ضعیف مدارا کن » ٬ سوگند به خدا از رگی خارج نشدم مگر اینکه پاره شد ٬ از عضوی بیرون نرفتم مگر اینکه کوبیده شد ٬ سوگند به خدا ٬ اگر غسل دهنده فریاد مرا می شنوید ٬ هرگز مرده ای را غسل نمی داد ٬ سپس او آب را بر بدنم جاری ساخت و مرا سه غسل داد . در سه پارچه کفن کرد و حنوط نمود و این آخرین توشه ام بود که به سوی آخرت رفتم ٬ بعد از غسل ٬ انگشترم را از دست راستم بیرون آورد و به پسر بزرگم داد و به او تسلیت گفت ٬ پس از کفن کردن مرا تلقین نمود و سپس خویشانم را صدا زد : بیایید و با وی وداع کنید ٬ آنها برای وداع آمدند ٬ پس از وداع ٬ جنازه را در میان تابوت نهاد و برداشتند ٬ روحم در این هنگام بین چهره و کفنم بود ٬ تا اینکه مرا برای نماز بر زمین نهادند و نماز خواندند و سپس مرا به کنار قبر آوردند و در داخل قبر سرازیر نمودند ٬ در این وقت ٬ وحشت عظیمی مرا فرا گرفت .


ای سلمان ! گویی از آسمان به زمین افتادم ٬ سپس خشت لحد را چیدند و قبر را با خاک پوشاندند ٬ در این هنگام روحم به زبان و قلبم مراجعه کرد ( پیوندش با این سه عضو برقرار شد ) آنگاه بستگانم مراجعت کردند ٬ در این هنگام پشیمانی مرا فرا گرفت و گفتم :  ای کاش من نیز با آنها مراجعت می کردم ٬ شخصی از جانب قبر در جوابم گفت : « نه ٬ چنین نیست ٬ این فقط گفتاری است که او به زبان می گوید ٬ و در پشت سر آن ها برزخی است تا هنگامی که بر انگیخته می شوند . » (سوره ی مومنون / ۱۰ )


از آن جواب دهنده پرسیدم : کیستی ؟ ٬ گفت فرشته « منبّه » ( بیدادگر ) هستم ۲خداوند مرا بر همه ی انسانها مامور کرده ٬ که بعد از مرگ ٬ اعمال آنها را به آنها خبر دهم ٬ سپس همین فرشته مرا نشانید و گفت: بنویس.
گفتم : کاغذ ندارم .
گوشه کفنم را گرفت و گفت : این کاغذ ٬ بنویس .
گفتم : قلم ندارم .
گفت : انگشت سبّابه ات قلم تو است .
گفتم : مرکّب نیست.
گفت : آب دهانت ٬ مرکّب است .
سپس او می گفت و من می نوشتم ٬ همه ی اعمالم از کوچک و بزرگ را گفت و من نوشتم ٬ آنگاه نامه ی مرا گرفت و مهر کرد و پیچید و به گردنم افکند.


به فرشته منبّه گفتم : چرا با من چنین می کنی ؟
گفت : آیا نشنیده ای که خداوند در قرآن می فرماید : « اعمال هر انسانی را به گردنش قرار دادیم ٬ و روز قیامت کتابی برای او بیرون می آوریم که آن را در برابر خود گشوده می بیند ٬ کتابت را بخوان ٬ کافی است که امروز خود حسابگر خود باشی » ( سوره ی اسرار / ۱۳ و ۱۴ )


سپس فرشته ی منبّه رفت ٬ فرشته ی « منکر » آمد ... گفت : ای بنده ی خدا ! به من بگو : پروردگارت کیست ؟ دینت چیست ؟ و پیامبرت کدام است ؟... من به لطف خدا در پاسخ گفتم : خدا ٬ پروردگار من است. محمد (ص) پیامبر من است . اسلام ٬ دین من است . قرآن ٬ کتاب من است . کعبه ٬ قبله ی من است . علی (ع) امام من است . مومنان ٬ برادران من هستند . و به یکتایی خدا و رسالت محمد (ص) گواهی می دهم ٬ این سخن و اعتقاد من است و بر این اساس با خدایم در معاد ٬ ملاقات می کنم . در این هنگام فرشته « منکر » به من گفت : « ای بنده ی خدا ! سلامت و نجات بر تو بشارت باد ٬ تو از ( عذاب و بازجویی ) رهایی یافتی » سپس از نزد من رفت ٬ و فرشته ی «نکیر » با هیئتی ... نزد من آمد و گفت : اعمال خود را بیاور . اعتقادات و اعمال خود را شرح دادم ... مرا به نعمتهای الهی بشارت داد و مرا در قبرم خوابانید و گفت : « مانند خواب ناز عروس بخواب. » آنگاه از ناحیه ی سر ٬ دری از بهشت را به رویم گشود ٬ و از ناحیه ی پا دری از دوزخ را به سویم باز کرد ٬ قبرم می ورزید ٬ سپس در دوزخ را که از ناحیه ی پا بود یست ... این است سرگذشت من !


آنگاه آن مرد مرده ٬ شهادتین را به زبان جاری کرده ... و سخنش قطع شد . سلمان به اصبغ بن نباته و همراهان گفت : مرا به پایین بیاورید و تکیه دهید ٬ آنها چنین کردند ٬ سلمان دعایی خواند و سپس ماجرای وفات سلمان پیش آمد.۳

 

1) در قرآن در آیه ی ۱۸ سوره «ق» می خوانیم : « هیچ سخنی را انسان تلفظ نمی کند مگر اینکه نزد آن فرشته رقیب (مرافب) و عتید (آماده) برای انجام ماموریت است . »
۲) مطابق پاره ای از روایات ٬ این فرشته ٬ « رومان » نام دارد.
۳) اقتباس و تلخیص از بحارالانوار ٬ ج۲۲ ٬ ص ۳۷۴ الی ۳۸۰   -  عالم برزخ در چند قدمی ما ٬ ص ۱۹۶

 

دانلود صوت سخنرانی  (حجت الاسلام سید علی نجفی)  با ذکر صلوات

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی

 

نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی

IMAGE

بسم‌ الله الرّحمن الرّحیمبه عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالیحوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی...

تأکید آیت الله وحید بر بهبود وضع معیشتی و درآمدی مردم

IMAGE

  آیت الله العظمی وحید خراسانی مد ظله العالی صبح امروز با وزیر امور اقتصاد و دارایی در بیت معظم له دیدار کردند....

گودال بوسه گاه خصوصی زینب است

IMAGE

من پنجمین ولی خداوند قادرم همنام مصطفی و ملقب به باقرم گنجینه ی علوم الهی است سینه ام از نسل سفره دار کریم...

خوش آن نسيم كه مى آيد از كنار بقيع

IMAGE

خوش آن نسيم كه مى آيد از كنار بقيع خوشا هواى روان بخش و مُشكبار بقيع فرشتگان ز زمين مى برند سوى بهشت براى...

کرامت قبر حضرت رقیه سلام الله علیها

IMAGE

مرحوم آیة الله حاج میرزا هاشم خراسانی (متوفّای سال 1352 هجری قمری) در کتاب منتخب التواریخ می نویسد: "عالم جلیل،...

زن فرانسوى دركنار قبر حضرت رقیه علیها السلام

IMAGE

جناب حجه الاسلام و المسلمین آقاى حاج شیخ محمد مهدى تاج لنگرودى در كتاب توسلات یا راه امیدواران صفحه 161، چاپ...

خداوند ما را می شناسد

IMAGE

 سخنرانی حجت الاسلام مهدوی صدر | جلسه هفتگی - 1393/12/01 بسم الله الرحمن الرحیم   در سوره مبارکه حجرات آیه 7 خدای...

اطاعت پذیری مهم تر از محبت است

IMAGE

سخنرانی حجت السلام قاسم پور | میلاد امام هادی علیه السلام - 1393/07/18 حجت الاسلام قاسم پور در مورد مسئله غدیر و...

 

 
::: فاطمه زیباترین واژه هاست :::

::: فاطمه زیباترین واژه هاست :::

مرکز فرهنگی هیئت محبان الرضا علیه السلام بابل به نقل از پایگاه تخصصی محبت اهل بیت علیهم السلام : به مناسبت ایام فاطمیّه بحث بسیار مهمّی مطرح می شود که نیاز به دقّت شما عزیزان دارد اسماء...

ماجرای فدک - شماره سوم

ماجرای فدک - شماره سوم

ماجرای فدک - شماره سوم محاكمه ابوبكر:[1] اميرالمومنين در مسجد و در حضور مهاجرين و انصار كه در اطراف ابوبكر نشسته بودند، خطاب به ابوبكر فرمود: اي ابوبكر، آيا كتاب خدا را قبول داري؟ ابوبكر گفت: بلي....

ماجرای فدک - شماره دوم

ماجرای فدک - شماره دوم

ماجرای فدک - شماره دوم پس از آنكه عمر و ابوبكر براي تصرف فدك دست به هر كاري از قبيل پاره كردن قباله فدك كه پيامبر آن را نوشته بود، جعل احاديث پيامبر و ... مي‌زدند و...

ماجرای فدک - شماره اول

ماجرای فدک - شماره اول

ماجرای فدک - شماره اول فدك: فدک سرزمینی آباد در سراشیبی خیبر با چشمه‌ای پر آب و منطقه وسیع کشاورزی و قلعه‌ای مهم بود و نسبت به خیبر نخلستان‌های بیشتری داشت. ساکنان آن عده‌ای از یهوديان بودند...

مهر مادری امام رضا علیه السلام

مهر مادری امام رضا علیه السلام

سوگند دادن امام رضا (ع) به حضرت فاطمه (س): دو برادر بودند كه يكي نيكوكار و ديگري بد رفتار بود و مردم از دست و زبان برادر بد ناراحت بودند و به برادر ديگرش شكايت مي‌كردند؛ تا...

نامه امام حسن عسكرى علیه السلام به يكى از علماء

نامه امام حسن عسكرى علیه السلام به...

امام حسن عسكرى نامه اى به يكى از بزرگان فقهاء شيعه (على بن حسين بن بابوى قمى ) نوشته اند كه فرازى از آن چنين است : اى على ! پيوسته صبر و شكيبايى كن ! و...

بد خلقی فشار قبر می آورد !

بد خلقی فشار قبر می آورد !

به رسول خدا صلى الله عليه و آله خبر دادند كه سعد بن معاذ فوت كرده . پيغمبر صلى الله عليه و آله با اصحابشان از جاى برخاسته ، حركت كردند. با دستور حضرت - در حالى...

مسائل حضرت خضر و جواب امام حسن عليهماالسلام

مسائل حضرت خضر و جواب امام حسن...

 حضرت جوادالا ئمّه صلوات اللّه عليهم حكايت فرمايد: روزى اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام به همراه فرزندش ، ابو محمّد حسن مجتبى ؛ و نيز سلمان فارسى وارد مسجد شدند و چون در گوشه اى نشستند مردم...

نمی دانیم او کیست !!!

نمی دانیم او کیست !!!

او کیست؟ مگر نمی گویند: نائب وقتی که سلطان نیست حق نیابت دارد؟ پس چرا وقتی سلطان عالم امام زین العابدین بود ایشان نائبۀ الحسین بود؟ مگر امام رضا به معروف کرخی نفرمود: دیگر این کرامات را...

حق را نبايد بخاطر باطل ترك كرد

حق را نبايد بخاطر باطل ترك كرد

زراره صحابه مورد اعتماد امام باقر عليه السلام مى گويد: حضرت امام محمد باقر براى تشييع جنازه مردى از قريش رفت ، من هم در خدمت امام بودم ، زنى با صداى بلند گريست عطا (قاضى القضات...

تذکر امام جواد علیه السلام به شخص نیکوکار

تذکر امام جواد علیه السلام به شخص...

مرد نيكوكارى در حال نشاط و خوشحالى خدمت امام جواد عليه السلام رسيد. حضرت فرمود: چه خبر است كه اين چنين مسرور و خوشحالى؟ آن مرد عرض كرد: فرزند رسول خدا! از پدر شما شنيدم كه مى...

شفاعت وسيع حضرت معصومه (عليها السلام)

شفاعت وسيع حضرت معصومه (عليها السلام)

در زير روايتى كه در مورد پيش گويى امام صادق (عليه السلام) از تولد حضرت معصومه (عليها السلام) و وفات او در قم ذكر شده آمده: ... واسمها فاطمه بنت موسى تدخل بشفاعتها شيعتنا الجنه باجمعهم؛ نام...

سه توصيه مهم امام صادق علیه السلام

سه توصيه مهم امام صادق علیه السلام

عبدالاعلى يكى از شيعيان بوده كه در كوفه زندگى مى كرد، مى گويد: بعضى از دوستان و پيروان امام صادق عليه السلام نامه اى به امام نوشتند و در آن نامه چند مساءله كه مورد احتياج بود...

حساسترين سخن در آخرین لحظه

حساسترين سخن در آخرین لحظه

ابوبصير مى گويد: پس از وفات امام صادق عليه السلام من به خانه آن حضرت رفتم تا به همسرش (حميده ) تسليت بگويم ، وقتى آن بانو مرا ديد گريست من هم گريه كردم . سپس گفت...

امام صادق علیه السلام و تجارت منصفانه

امام صادق علیه السلام و تجارت منصفانه

امام عليه السلام غلامى به نام مصادف داشت، هزار دينار به او داد تا براى تجارت به كشور مصر برود. غلام با آن پول كالایی خريد و با بازرگانان ديگر كه از همان كالا خريده بودند به...

محتوای نامه امام رضا (ع) به عبدالعظیم حسنی

محتوای نامه امام رضا (ع) به عبدالعظیم...

امام رضا(ع) در نامه ای به حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) می نویسند: دوستان ما نباید فرصتهای گرانبهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند.با عنایت به مشکلاتی که امام رضا(ع) در ارتباط حضوری...