از بس كه غافليم ز حساب و كتاب خود
در حيرتم به حشر چه سازم جواب خود
مادر ز مهر سرزنش طفل مي كند
از من مگير وقت خطايم ، عتاب خود
هر چند روسياه ولي بنده ي توام
اي مهربان ، جدا مكن از من حساب خود
غفلت ز مرگ ، فرصت جبران ، ز من گرفت
طي شد تمام زندگي ام در سراب خود
من ناله از عذاب جهنم نمي كنم
دريافتم به دوري او تو عذاب خود
مسكين در احترام كريم است ، هر كه هست
خورشيد مي كشد همه را در حجاب خود
ما حَّدِ خود ز گريه مستانه مي خوريم
مست اينچنين كسي نشود از شراب خود
محشر به غير نام علي سر نمي دهم
وقتي ندا رسد كه بخوانم كتاب خود
پرسيدم از تو – توبه ي من هم قبول هست ؟
نام حسين آمد و ديدم جواب خود
حسن عليپور