راه سلوک الی الله از طریق سیدالشهداست



 سخنرانی حجت الاسلام مهدوی صدر در میلاد سرداران کربلا  1393/03/11



بسم الله الرحمن الرحیم

 بحث را با روایتی از امام سجاد(ع) شروع میکنیم :

مردی از بزرگان بلاد بلخ، بیشتر سال ها خانۀ خدا را زیارت می کرد و سپس به زیارت پیامبر قبر پیامبر اکرم می رفت. او هر بار که به مدینه مشرف می شد، خدمت امام زین العابدین می رفت و ضمن زیارت ایشان، هدایایی هم خدمت آن حضرت تقدیم می نمود. سپس احکام دینی خود را از امام فرا می آموخت و به دیار خود باز می گشت. ( در روایت داریم که انسان بعد از حج باید محضر امام برسد تا حجّش کامل شود،  که یکی از مشکلات دوره غیبت همین است).

روزی همسر آن مرد به شوهرش گفت: هر ساله هدایای زیادی برای او می بری، اما هرگز ندیدم که متقابلا چیزی به تو بدهد.

مرد پاسخ داد: مردی که این هدایا را نزد او می برم، پادشاه دنیا و آخرت است. و تمام چیزهایی که در دست مردم است، در ملکیت او قرار دارد. به خاطر آن که وی، خلیفۀ الله در روی زمین و حجت خداوند بر بندگانش می باشد. او فرزند رسول خدا و امام ما می باشد.

 وقتی که زن، چنین کلماتی را شنید از گفتار خود پشیمان شد و دیگر سخنی نگفت. آن مرد برای بار دیگر مهیای حج شد و قصد کرد تا به خانۀ امام سجاد (علیه السلام) برود. وقتی وارد خانه شد، بر امام سلام کرد و دست مبارکش را بوسید. امام که در مقابلش طعامی بود، غذا را به سوی او نزدیک کرد و دستور داد تا او هم میل کند. مرد بلخی همراه امام مشغول خوردن غذا شد. اما دستور داد تا ظرف اب و تشنی بیاورند. وقتی ظرف را آوردند، مرد بلخی بلند شد تا دست امام را بشوید، اما امام فرمود: «ای شیخ! تو میهمان ما هستی. چگونه ممکن است که تو دست مرا بشویی!»

مرد بلخی گفت: «این کار را دوست دارم».

امام فرمود: «همین که چنین کاری را دوست داری، خداوند هم از تو راضی است که چشمانت را روشن خواهد کرد».

سپس مرد بلخی آب به دستانش ریخت و تا این که ثلث تَشت پر شد. امام در این هنگام فرمود: «چه می بینی؟» گفت: «آب!»

امام فرمود «یاقوت احمر است!»

مرد، نگاه دوباره ای به تشت انداخت و دید که به اذن خدا، درون تشت پر از یاقوت احمر شده است.

امام فرمود: «دوباره آب بریز».

مرد، دوباره آب ریخت تا این که یک ثلث دیگر از تشت پر شد. امام فرمود: «چه می بینی؟». مرد گفت: «آب!»

آن گاه امام فرمود: «این زمرد سبز است!»

مرد نگاه کرد و دید که داخل تشت پر از زمرد سبز شده است.

امام فرمود: باز هم آب بریز و مرد ثلث باقی ماندۀ تشت را پر از آب کرد.

سپس فرمود: «چه می بینی؟!» آن مرد عرض کرد: «آب می بینم».

امام فرمود: «دُرّ سفیدرنگ است». مرد نگاهی کرد و دید درون تشت، پر شده است از دُرّ و یاقوت و زُمُرد. 

مرد بلخی که تعجب کرده بود دست امام را بوسید. امام فرمود: «ای شیخ! چیزی در نزد ما نیست که پاسخی بر هدایای تو باشد. این جواهر را در مقابل هدایایت بردار و آن ها را به همسرت بده. چرا که او به خاطر ما به زحمت افتاده. مرد سر خود را بلند کرد و عرض کرد: ای پسر رسول خدا! چه کسی به شما خبر داد؟ من شک ندارم که شما از اهل بیت نبوت هستید. و ... (بحارالانوار، ج۴۶، ص۴۷ الی ۴۹)

نکته : خداوند در سوره توبه آیه 103 میفرماید: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ از اموالشان صدقه ای بگیر که به وسیله آن پاکیزه شان کنی و رشدشان دهی ...

مشخص میشود ما انسانها با گذشت از تعلقات دنیایی پاک می شویم، و الا خدا و اهلبیت نیازی به هدایای ما ندارند. هر چقدر که ما به اهلبیت (ع) خدمت کرده و در آنها باشیم همواره به خودمان خدمت کرده ایم و همه فایده اش برای ماست. ادب حضرت ابوالفضل (ع) به امام زمانش تا حدی بود که برای پاسخ دادن به صدای کسی از امامش اجازه میگرفت و همه جا از امامش اطاعت می کرد. اینگونه بود که به چنین مقامی دست پیدا کرد کر در کربلا مشاهده می کنید. (زودتر بروید کربلا، چون کسی که به کربلا نرود ایمانش ناقص هست و اگر به بهشت برود صاحب خانه نمی شود. زائر کربلا مقام بزرگی دارد که می تواند صد نفر از اهل جهنم را شفاعت کند.)

مردی از اهل طوس خدمت امام صادق(ع) رسید و سوال کرد: اگر کسی به زیارت قبر امام حسین(ع) برود چه چیزی بدست می آورد؟

امام فرمود: اگر کسی به زیارت قبر امام حسین(ع) برود و بداند که حسین امام و اطاعتش واجب هست (نکته بسیار مهمی دارد یعنی دوست داشتن حضرت و یا اینکه حسین(ع) انسان خوبی بود ملاک نیست) تمام گناهان گذشته و آینده بخشیده خواهد شد، می تواند هفتاد گناهکار را شفاعت کند و اگر کسی سر قبر او حاجتی بخواهد حتما حاجت روا خواهد شد.

حقیقتا کسی به جایی نمی رسد مگر اینکه از را سیدالشهدا(ع) باشد. علامه طباطبایی می فرماید: هیچ مکاشفه ای برای سالک الی الله ایجاد نمی شود مگر آنکه در کربلا یا مجلس امام حسین(ع) باشد.

سید عبدالکریم کفاش برای دیدار امام زمان (عج) بسیار تلاش نمود تا اینکه شبی رسول خدا(ص) را در خواب دید و عرض کرد: یا جدا من از نسل شما هستم و تقاضای دیدار امام زمان(عج) را دارم شما راهی به من نشان بدهید. رسول خدا فرمود: صبح و شب برای حسین(ع) گریه کن.

دلیل این سخن هم تطابق داشتن این کار با عمل امام زمان(عج) هست. و برای رسیدن به حضرت باید شبیه به او باشیم.

سید عبدالکریم بعد از یکسال انجام این عمل به محضر امام شرفیاب شد تا جایی که امام زمان می آمدند و در دکان او می نششتند. روزی امام به او فرمود: سیدعبدالکریم، اگر یک هفته مرا نبینی، چه کار میکنی. عرض کرد : می میرم. حضرت فرمود: برای همین است که هر هفته مرا میبینی.

شب میلاد ابا عبدالله مطابق با عمل آقا رسول الله که برای ما الگو هستند شب گریه و اشک است. البته به طور کلی همه چیز در درگاه امام حسین(ع) عجیب است.