::: فاطمه زیباترین واژه هاست :::

مرکز فرهنگی هیئت محبان الرضا علیه السلام بابل به نقل از پایگاه تخصصی محبت اهل بیت علیهم السلام :  به مناسبت ایام فاطمیّه بحث بسیار مهمّی مطرح می شود که نیاز به دقّت شما عزیزان دارد

اسماء و صفات  الهی به دو نوع تقسیم می شود که تعریف روان را بیان می کنیم:

اسماء و صفات لطفیه: صفاتی هستند که کمالی را برای خداوند ثابت می کنند و نبود آنها نوعی نقص برای خدا محسوب می‌شود و خواندن و ظهور آن در انسان باعث اضافه شدن کمال می شود. به این اسماء و صفات ، کمالیّه و ثبوتیّه و جمالیّه هم گفته می شود

مانند: يا رحمن، يا رحيم، يا حليم، يا كريم، يا عظيم، يا جليل ، يا جميل، يا كفيل، يا وكيل‏ یا رازق و ...

اسماء و صفات قهریه: صفاتی هستند که نقصی را از خداوند نفی می کنند و به تنزیه خداوند از آن صفت اشاره دارند و خواندن و ظهور آن در انسان باعث از بین بردن حجب و صفات زشت می شود به این اسماء و صفات ، سلبیّه و جلالیّه نیز گفته می شود

مانند: يا قاهر يا قهّار يَا مُعَذِّب‏ يا مانع ‏ يَا مُذِلّ يا دافع ُ يَا مُحَرِّم‏ يا رافع يا جبّار يا متكبّر یا مضلّ و ...

ماجرای فدک - شماره سوم

 



ماجرای فدک - شماره سوم



 محاكمه ابوبكر:[1]

اميرالمومنين در مسجد و در حضور مهاجرين و انصار كه در اطراف ابوبكر نشسته بودند، خطاب به ابوبكر فرمود: اي ابوبكر، آيا كتاب خدا را قبول داري؟

ابوبكر گفت: بلي. حضرت فرمود: به من بگو كه اين فرموده خدا (خداوند هرگونه رجس و ناپاكي را از شما اهل بيت دور كرده)[2] درباره چه كسي نازل شده؟ آيا درباره ما نازل شده يا درباره غير ما؟ ابوبكر گفت: البته كه درباره شما نازل شده.

حضرت فرمود:

پس اگر عده‌اي عليه حضرت فاطمه دختر رسول خدا درباره امر خلافي شهادت بدهند، تو چه خواهي كرد؟

ابوبكر گفت: بر او (يعني حضرت فاطمه) حد جاري مي‌كنم، كما اينكه بر زنان مسلمين هم چنين مي‌كنم؛ حضرت علي فرمود: بنابراين تو نزد خدا از كافرين خواهي بود.

 

 

ماجرای فدک - شماره دوم

 



ماجرای فدک - شماره دوم



پس از آنكه عمر و ابوبكر براي تصرف فدك دست به هر كاري از قبيل پاره كردن قباله فدك كه پيامبر آن را نوشته بود، جعل احاديث پيامبر و ... مي‌زدند و در حالي كه نمي‌توانستند در مقابل دلايل و شواهد موجود كاري كنند، اين بار درصدد يك توطئه برآمدند كه به شرح زير مي‌باشد.

فاجعه:

چند روز بعد از وقايعي كه گذشت، اميرالمؤمنين به حضرت زهرا فرمود: «نزد ابوبكر برو در حالي كه تنها باشد و چنين بگو: ادعاي مقام پدرم و خلافت او را كرده‌اي و جاي او نشسته‌اي؟ اگر فدك ملك تو هم بود و من از تو مي‌خواستم كه آنرا به من ببخشي بر تو واجب بود كه آن را به من بدهي.»

حضرت زهرا نزد ابوبكر آمد و اين مطالب را به او گفت.

ابوبكر گفت: راست مي‌گويي. سپس ورقه‌اي خواست و بر آن نوشته‌اي مبني بر بازگرداندن فدك نوشت.

 

ماجرای فدک - شماره اول

 



ماجرای فدک - شماره اول



فدك:

فدک سرزمینی آباد در سراشیبی خیبر با چشمه‌ای پر آب و منطقه وسیع کشاورزی و قلعه‌ای مهم بود و نسبت به خیبر نخلستان‌های بیشتری داشت. ساکنان آن عده‌ای از یهوديان بودند که با اهل خیبر ارتباط داشتند. يهوديان فدك با شنيدن فتح خيبر، پيش‌قدم شده و خود را تسليم پيامبر نمودند.

و با توجه به آيه 6 سوره حشر[1]، سرزمين‌هايي كه بدون لشكركشي مسلمانان فتح مي‌شود (مانند فدك) ملك مخصوص پيامبر بوده و مسلمانان هيچ حقي در آن ندارند و حضرت به عنوان اموال شخصي خود هر تصميمي بخواهد مي‌تواند درباره آن‌ها بگيرد.

 اعطاي فدك به حضرت فاطمه:

 بلافاصله پس از فتح فدك و معاهده صلحي كه بين پيامبر و اهل فدك امضا شد، آيه «وآت ذا القربي حقه» نازل گرديد، يعني: «حق خويشان را به آنان بده».

پيامبر از جبرئيل پرسيد: منظور چه كساني هستند؟ جبرئيل از طرف خدا عرضه داشت: «فدك را به فاطمه عطا كن».[2]

 

مهر مادری امام رضا علیه السلام

 

سوگند دادن امام رضا (ع) به حضرت فاطمه (س):

دو برادر بودند كه يكي نيكوكار و ديگري بد رفتار بود و مردم از دست و زبان برادر بد ناراحت بودند و به برادر ديگرش شكايت مي‌كردند؛ تا اينكه برادر نيكوكار قصد زيارت حضرت رضا (ع) به همراه جماعتي داشت.

برادري هم كه بد بود، همراه با زائران حضرت علي بن موسي الرضا (ع) قصد رفتن به مشهد را كرد. ولي طبق عادت هميشگي‌اش زوار امام رضا (ع) را اذيت مي‌كرد؛ تا در يكي از منزل‌هاي وسط راه مريض شد و از دنيا رفت. همه از فوت او خوشحال شدند، ولي برادر خوب به خاطر غيرت برادري، او را غسل و كفن كرد و همراه خود آورد و در حرم امام هشتم (ع) طواف داد و دفن كرد.

شب شد و در عالم رويا برادر خود را در باغي بسيار مجلل با لباس‌هاي استبرق در كمال شادي و نعمت ديد. از او پرسيد:

 

نامه امام حسن عسكرى علیه السلام به يكى از علماء

امام حسن عسكرى نامه اى به يكى از بزرگان فقهاء شيعه (على بن حسين بن بابوى قمى ) نوشته اند كه فرازى از آن چنين است :
اى على ! پيوسته صبر و شكيبايى كن ! و منتظر فرج باش ! همانا پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده است : بهترين اعمال امت من انتظار فرج است . همواره شيعيان ما در حزن و اندوه خواهند بود، تا فرزندم (امام قائم عليه السلام ) ظهور نمايد، همان كسى كه پيغمبر صلى الله عليه و آله بشارت ظهور او را چنين داد: زمين را پر از عدل و داد كند، همچنان كه پر از ظلم و جور شده است .
اى بزرگمرد و مورد اعتماد من ! اى ابوالحسن ! صبر كن ! و بگو به شيعيان صبر كنند، در حقيقت زمين از آن خداست . به هر كس بخواهد مى دهد، سرانجام نيكو براى پرهيزكاران است و سلام و رحمت و بركات خداوند بر تو و همه شيعيانم ، درود او بر محمد و آلش باد.

بحارالانوار: ج 50، ص 317. نامه آن حضرت در كتب ديگر بيش از اين مقدار نقل شده .