پائین تر از آنیم زبالا بنویسیم

 

پائین تر از آنیم زبالا بنویسیم

یا اینکه بخواهیم شما را بنویسیم

ما کوزه ی اندیشه مان کمتر از آن است

تا اینکه بخواهیم ز دریا بنویسیم

 

آنقدر به ما وقت ملاقات ندادند

تا گوشه ی چشمی ز تماشا بنویسیم

هر جا که حسین ابن علی حک شده باید

زیرش مددی زینب کبری بنویسیم

از وسعت نوری بنویسیم که تابید

ای نقطه ی تاریک حوالی تو خورشید

بسیار شنیدیم ولی کم ز تو گفتند

ناگفته زیاد است اگر هم ز تو گفتند

نُه ماه تو در کالبد فاطمه بودی

گاه متولد شدنت عالمه بودی

بر روی زمین از تو بگوییم چگونه

ای شیوه ی تفسیر تو در عرش نمونه

لب باز کنی هرچه نفس بند میآید

از حنجرت آیات خداوند میآید

قول تو فصیح است بدانگونه که زهرا

این غرش شیر است همانگونه که مولا

دستی به در قلعه ی خیبر زد و از جا

لا حول ولا قوه ای وای مبادا...

ای کوفه بخاطر بسپار این عظمت را

گاهی که به ناگاه گذر میکند از راه

با طرز وقاری که برش کوه شود، کاه

خورشید فراروی وی و پشت سرش ماه

جز این نبود منزلت دختر یک شاه

ای کوفه به خاطر بسپار این عظمت را


ای کوفه چه زود این همه از یاد تو پر زد

این لکه ی ننگ از چه ز دامان تو سرزد

اکنون به چه جرم است وِ را کوچه به کوچه...

دشنام ، تماشا، سر بر نیزه، چه و چه

از گریه ی بر دختر حیدر بنویسیم

یک مرتبه خواهر دو برادر بنویسیم

 

حسین رستمی