::: فاطمه زیباترین واژه هاست :::

مرکز فرهنگی هیئت محبان الرضا علیه السلام بابل به نقل از پایگاه تخصصی محبت اهل بیت علیهم السلام :  به مناسبت ایام فاطمیّه بحث بسیار مهمّی مطرح می شود که نیاز به دقّت شما عزیزان دارد

اسماء و صفات  الهی به دو نوع تقسیم می شود که تعریف روان را بیان می کنیم:

اسماء و صفات لطفیه: صفاتی هستند که کمالی را برای خداوند ثابت می کنند و نبود آنها نوعی نقص برای خدا محسوب می‌شود و خواندن و ظهور آن در انسان باعث اضافه شدن کمال می شود. به این اسماء و صفات ، کمالیّه و ثبوتیّه و جمالیّه هم گفته می شود

مانند: يا رحمن، يا رحيم، يا حليم، يا كريم، يا عظيم، يا جليل ، يا جميل، يا كفيل، يا وكيل‏ یا رازق و ...

اسماء و صفات قهریه: صفاتی هستند که نقصی را از خداوند نفی می کنند و به تنزیه خداوند از آن صفت اشاره دارند و خواندن و ظهور آن در انسان باعث از بین بردن حجب و صفات زشت می شود به این اسماء و صفات ، سلبیّه و جلالیّه نیز گفته می شود

مانند: يا قاهر يا قهّار يَا مُعَذِّب‏ يا مانع ‏ يَا مُذِلّ يا دافع ُ يَا مُحَرِّم‏ يا رافع يا جبّار يا متكبّر یا مضلّ و ...

 

صفات لطفیه ویژگی جاذبه دارند اما صفات قهریه خصوصیّت دافعه و إندفاعی و برداشتن حجاب را دارد به عنوان مثال شخص با خواندن یا رازق می خواهد رزق را برای خود جذب کنند و شخصی با خواندن یا ضارّ می خواهد ضرر را از خود دفع کند ( بسیار دقّت شود )

مصادیق اسماء لطفیّه و قهریّه

علاوه بر اسماء الهی ، در متون دینی مصادیق زیادی می باشد که دلالت بر اسماء لطفیّه و قهریّه دارد و در حقیقت همان ظهور این صفات و اسماء می باشد.

مصادیق صفات لطفیّه : امید به خداوند ، دوستی اهل بیت ، فرستادن صلوات ، صفات پسندیده ، شادی و بسط روحی ، ابتهاج و میل به بهشت ، یاد نعمت های الهی ، خراباتی بودن ، امید به عمل ، شفاعت ، موارد حلال بودن در احکام ، بشارت ، خلقت بهشت و حوریه و غیره ...  

مصادیق صفات قهریّه : خوف از عذاب الهی ، خشیّت بر اثر غلبه ابهت و عظمت خداوند ، تبری و برائت از دشمنان اهل بیت و انبیاء و لعن بر آنها ، صفات زشت ، یاد مرگ ، توبه و استغفار ، مناجاتی بودن ، اقرار به گناه ،  موارد حرام ها بودن در احکام  ،  انذار ، خلقت جهنّم و غیره ...

تقدّم صفات قهریّه بر صفات لطفیّه

ایجاد مصادیق از اسماء لطفیّه و قهریّه در انسان ضروریّ می باشد زیرا انسان مظهر اسماء الهی می باشد و باید در راه تکامل خود را مطابق اسماء الهی کنند بعنوان مثال وقتی خوف از عذاب الهی انسان را در بر می گیرد همان مظهر اسمائی از قبیل  یا معذّب ( عذاب کننده ) یا جبّار یا قهّار می باشد فلذا این انسان مظهر یکی از اسماء الهی می شود.

از آنجا که دفع ضرر بر جلب منفعت مقدّم و برتر هست و این یک قاعده عقلی و مسلّم می باشد اگر انسانی می خواهد صفت خوف و امید را در خود ایجاد کند اول باید صفت خوف از اعمال خویش را زنده کند بعد امید به عفو الهی داشته باشد ( هر چند بعد از ایجاد هر دو صفت امیدش بیشتر شود که در روایات هم اشاره شده که بهتر است امید از خوف بیشتر باشد ) زیرا اگر بالعکس شود و اول نگاه به امید کند نمی تواند موانع را از پیش رو بردارد و فقط می گوید خدا می بخشد بدون اینکه نگاه به گناهان (موانع) خود کند. به یک بیان دیگر ، امید زائیده و محصول خوف می باشد و بدون خوف قابل تحقّق نیست.

کما اینکه ما در بین خودمان زیاد می گوییم خدا می بخشد ولی نگاه به اعمال خویش نمی کنیم این یک نوع توهّم گرایی ایجاد می کند امّا اگر انسان نگاه به گناهان خویش بکند خداوند به این انسان رحم می کند و در اثر این نگاه واقع بینانه ( که من گنه کارم ) صفت امید و رجاء را در او ایجاد می کند

تذکّر: انسان نباید زیاد در صفات قهریّه ( مثلا ؛ خوف ) بماند بلکه بلافاصله خودش را به صفات لطفیّه ( مثلا ؛ امید ) وصل کند.

نمونه هایی از مقدّم کردن صفات قهریّه بر لطفیّه

1- گفتن أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ( صفت قهریّه ) قبل از بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏ و مقدّم کردن آن در قرائت قرآن ( سوره نحل آیه 98 )

2- شکی نیست که تخلیه ( بیرون بردن صفات زشت ) در تهذیب اخلاق مقدّم بر تحلیه ( وارد شدن صفات خوب ) است کما اینکه بالفور این مطلب در کتب اخلاقی و عرفانی مورد تأیید علماء بوده است و در این بیت منتسب به حضرت شمس الشموس علی بن موسی الرضا  ( علیه السلام ) آمده :

آیینه شو، جمال پری طلعتان طلب                               جاروب کن تو خانه، سپس میهمان طلب

3- تمام انبیاء الهی در دعوت به توحید این جمله را می گفتند:  لَا إِلَهَ إِلَّا الله ، که در درجه اول بواسطه لفظ لَا إِلَهَ نفی و بیرون کردن خدایان می کردند بعد ( إِلَّا الله ) اقرار و شهادت به الله وارد شده است

4- تبرّی( برائت و بیزاری از دشمنان اهل بیت ) که از صفات قهریّه می باشد در روایات مقدم بر تولّی ( دوستی اهل بیت ) آورده شده که سه نمونه ای از روایات کثیره را خدمتتان عرضه می داریم:

الف - قِيلَ لِلصَّادِقِ( علیه السلام ) إِنَّ فُلَاناً يُوَالِيكُمْ إِلَّا أَنَّهُ يَضْعُفُ عَنِ الْبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّكُمْ فَقَالَ: هَيْهَاتَ كَذَبَ مَنِ ادَّعَى مَحَبَّتَنَا وَ لَمْ يَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّنَا.

به امام صادق( علیه السلام ) عرض شد: که شخصی شما را دوست دارد اما در برائت از دشمنان شما ضعیف است؟ در ادامه حضرت فرمودند: هرگز چنین نیست ؛ دروغ می گوید هر کس که ادعا می کند دوست ماست ولی از دشمن ما بیزاری نجوید. ( بحار الأنوار ، ج‏27، ص:  58  حدیث ، 18 - مستطرفات السرائر ابن إدريس الحلي ص 598 ، مطبعة مؤسسة النشر الإسلامي مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة )

ب- نقل من خط محمد بن الحسن الحر العاملي المجاور بالمشهد المقدس الرضوي( علیه السلام ) ان أمير المؤمنين ( علیه السلام )كان يطوف بالكعبة فراى رجلا متعلقا باستار الكعبة وهو يصلي على محمد وآله ويسلم عليه ومر به ثانيا ولم يسلم عليه فقال: يا أمير المؤمنين ( علیه السلام ) لِمَ لَم تسلم علي هذه المرة فقال: خفت ان اشغلك عن اللعن و هو افضل من السلام.

شیخ ابوالحسن مرندی( رحمۀ اللّه علیه ) از شیخ حرّ عاملی( رحمۀ اللّه علیه ) صاحب وسائل الشیعه نقل می کند أمیرالمؤمنین( علیه السلام ) در حالِ طواف کعبه بود مردی پرده خانه خدا را گرفته و صلوات بر محمد و آل محمد می فرستاد ، حضرت بر او سلام نمود ، بار دوم حضرت او را دیدند ولی سلام نکردند ، آن مرد عرض کرد: یا أمیرالمؤمنین( علیه السلام ) چرا این بار بر من سلام ننمودید؟ حضرت فرمود: نخواستم تو را از ذکر لعن که این بار می گفتی باز دارم ! چرا که لعن از صلوات بر محمّد و آل محمّد بالاتر است.(مجمع النورين - الشيخ أبو الحسن المرندي - ص 208)

ج- خياطى دو جامه خدمت حضرت صادق( علیه السلام ) آورد و عرض كرد: يكى را موقعِ خياطى لعنِ دشمنان شما می فرستادم و ديگرى را صلوات بر شما ، كدام را خدمت شما تقديم بدارم ؟ حضرت( علیه السلام ) لباسى را كه در موقع دوختن ، لعنِ دشمنان می فرستاده انتخاب می كنند ومی فرمايند: آن را بهتر دوست دارم.

( شعشعة الحسيني ، امارة الولاية - تأليف زند كرمانى مطبع ص 51 ، از جمله امارة الولاية تاليف زند كرمانى طبع شده و رساله افضلية لعن بر صلوات كه در كتابخانه ملك تهران در ضمن مجموعه شماره 2842 موجود است - وفور الاثر تأليف شيخ محمد رضا ثامنى شيرازي ص 91 - تعلیقه شفاء الصدور ج 2 ،  پاورقی ص 42 )

تذکّر: البته از باب قاعده مقدم کردن جمله نیز می توان تقدم تبری بر تولّی را فهمید که در آیات قرآن و روایات و ادعیه وارد شده است مانند : مقدم شدن جمله و عبارت لعن بر سلام در زیارت عاشورا

لزوم همراهی تبرّی با تولّی

از حیث عقلی ، ممکن نیست محبّت ضدّین ( اهل بیت و دشمنانشان ) در یکجا جمع شود اگر کسی گوید چنین چیزی ایجاد شده بداند که دوستی اهل بیت توهمی بیش نیست همانطور که در روایات جمع بین دوستی اهل بیت و دشمنانشان از اساس نفی شده است.

متن: فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع‏ فِي قَوْلِهِ: «ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ‏» قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع: لَا يَجْتَمِعُ حُبُّنَا وَ حُبُّ عَدُوِّنَا فِي جَوْفِ إِنْسَانٍ- إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَجْعَلْ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ- فَيُحِبُّ هَذَا وَ يُبْغِضُ هَذَا فَأَمَّا مُحِبُّنَا فَيُخْلِصُ الْحُبَّ لَنَا- كَمَا يُخْلَصُ الذَّهَبُ بِالنَّارِ لَا كَدَرَ فِيهِ- فَمَنْ أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ‏ حُبَّنَا فَلْيَمْتَحِنْ قَلْبَهُ- فَإِنْ شَارَكَهُ فِي حُبِّنَا حُبُّ عَدُوِّنَا- فَلَيْسَ مِنَّا وَ لَسْنَا مِنْهُ وَ اللَّهُ عَدُوُّهُمْ وَ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ وَ اللَّهُ‏ عَدُوٌّ لِلْكافِرِينَ‏. ( تفسير القمي ج‏2، ص171 – 172)

ترجمه: مولا امیرمؤمنان علی ( علیه السلام ) می فرماید: دوستی ما و دوستی دشمنان ما در وجود یک انسان جمع نمی شود، چون خداوند برای انسان دو قلب قرار نداده که با یکی این را دوست بدارد و با دیگری آن را دشمن بدارد. دوستدار ما باید عشق و علاقه خود را برای ما خالص بگرداند همانطوری که طلا در داخل آتش خالص و تمام عیار می گردد. بنابراین هر کسی می خواهد بداند که دوست واقعی ما هست یا نه، قلب خود را مورد آزمایش قرار دهد. اگر در دل او همراه محبت ما، محبت دشمن ما هم باشد او از ما نیست و ما هم از او نیستیم.

ضرر دوستی دشمنان اهل بیت

بدانیم به همان مقدار که نسبت به دشمنان میل پیدا می کنیم فاصله در طرف مقابل ( اهل بیت ) ایجاد می شود زیرا این دو از نوع ضدّین می باشند اثر دوستی انسان های پلید ، در درجه اول تمایل بسوی افکار ایشان ایجاد می کند و انسان تحت تأثیر تفکّرات آنها قرار میگیرد و در نتیجه فکر و مبادی ناسالم در انسان ایجاد می شود زیرا آنها افکار مفسدی داشتند

و در مرحله بعد در فساد عملی می آورد و انسان اعمال ناشایست بر پایه افکار آلوده انجام می دهد  زیرا اعمال ایشان نه تنها ضد دینی بلکه ضد انسانی بوده است ( مانند کشتن انسان های بی گناه توسط وهابیت بر اثر نظریّه کافر شمردن غیر خود ) اگر انسان تحقیق گر دنبال ریشه این اعمال برود به افکار مفسد می رسد و در نتیجه بدنبال ریشه افکار و منبع اصلی آن می رود که بلا شک به دشمنان اهل بیت ختم می شود ( محقّقین در این باره تحقیق مفصّل کنند )

بنابراین همانطور که انسان در زندگی خود  از نزدیک شدن به افراد مفسد بدلیل افکار و اعمال غیر صحیح آنها جلوگیری می کند

در دین هم این دستور منع از دوستی با افراد فاجر و پلید داده شده است.هر چند آن شخص در بین ما وجود خارجی نداشته باشد ولی افکار و اثر اعمال وی هنوز زنده است و بین جامعه طرح می شود

ایجادِ نعمت تولّی و تبرّی در توسل به اهل بیت

غالبا محبّین اهل بیت با گرفتن توسّلات در مجالس ولایت و محبّت خود را به ذوات مقدّس اهل بیت بیشتر می کنند و یک نوع بیعت با اهل بیت و تازه کردن محبّت ایشان می باشد و این مجالس باعث نورانی شدن ایشان می شود امّا نکته قابل تامّل این می باشد که آیا در این مراسمات برائت ما از دشمنان اهل بیت بیشتر می گردد یا خیر؟

از طرفی هر مراسمی که گرفته می شود بستگی به نور صاحب همان مراسم (معصوم و امام ) دارد و شکی نیست که در همه مراسمات نعمت زیاد شدن محبّت و تبرّی روزی محبّین اهل بیت می شود امّا در مراسم توسّل به حضرت فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) بالوضوح شاهد زیاد شدن نعمت برائت و بیزاری از دشمنان اهل بیت و در مرحله بعد افزون گشتن محبّت به آنحضرت می شویم و دلیل آن را در آخر مطلب ذکر می کنیم  

صفت قهریّه و لطفیّه در نام فاطمه زهراء

نکته بسیار قابل تامّل در نقش وجودی حضرت زهراء در دفع دوستی دشمنان اهل بیت می باشد همانطور که می دانید ایشان اسم مبارک " فاطمه زهرا" نامگذاری شده است همانطور که در ادعیه و روایات بنام " فَاطِمَةُ الزَّهْرَاء " وارد شده است.

رابطه اسم فاطمه با صفت قهریّه

اولین لفظ در نام این بانوی گرانقدر ظهور اسم "فاطمه" می باشد ترتیب این نام و مقدم کردن لفظ فاطمه بر زهرا همان بحث مقدّم دانستن صفات قهریّه بر لطفیّه می باشد  

در فرهنگ لغت معنی فاطم به معنی جدا کننده و باز دارنده آمده است ( همان صفت قهریّه می باشد مظهر اسم یا مانع و دافع و غیره )

و در روایات هم معنی نام فاطمه گاهی به معنای اسم فاعل ( جدا کننده ) و گاهی به معنای اسم مفعول ( جدا شده ) وارد شده است که به علت زیاد بودن روایات ، بصورت فهرست وار می نویسیم:

معانی اسم فاطمه در روایات :

* منع کننده پيروان و شيعيان خود را از آتش

* منع کننده و باز دارنده دشمنانش از محبّت خویش

* دور شده از شرّ و بدى

* كوتاه کننده دشمنان از امر ولایت و خلافت  

* دور شده از پليدي هاى روحانى و جسمانى

* دور کننده باز دارنده مردم را از جهل و پليدي هاى روحانى و معنوى

* جدا کننده دوستان اهل بیت از محبّت دشمنان ایشان

* جدا شده از حبّ دنیا

* جدا کننده محبّین از صحرای محشر مانند اینکه مرغی دانه را بر می دارد

* حرام شدن آتش بر ذریّه آنحضرت

* دور شده از عادات زنانگی

رفتار عملی حضرت در ایجادِ اثر اسم " فاطمه "

در رفتار عملی آن حضرت در طول زندگی کوتاه خویش بیشتر رفتارهایی را می بینیم که ظهور اسم فاطمه می باشد یعنی جدا کننده و جدا شده ؛ و ظهور صفات قهریّه می باشند که فهرست وار بیان می کنیم:

* دیده نشدن از سوی نامحرم و لو اینکه طرف مقابل نا بینا باشد ( داستان روی گرفتن از مرد نابینا )

* ظهور ابهت اهل بیت که مظهر ابهت و جلال الهی بود و مظهر اسم یا قهّار می باشد ( داستان وارد شدن در جشن عروسی و مبهوت ماندن اهل مجلس )

* جدا کننده تب ( از امراض و جزء شرّ حساب می شود ) ( امام باقر در هنگام تب می فرمودند: یا فاطمه بنت محمّد)

* گریستن و رعشه در عبادات که مظهر خوف الهی می باشد ( داستان عبادت آنحضرت در محراب )

* جدا شدن از دنیا بصورت استفاده نکردن از زینت های آن و بکار بردن کمترین وسایل خانگی ( داستان برداشتن پردۀ خانه و استفاده از چادر وصله زده و گرسنه ماندن در چند روز پیاپی و زهد بسیار آنحضرت )

* دفاع از فدک و گرفتن حقّ خود ( خواندن خطبه فدک  در مسجد )

* دفاع از حق خلافت امیرالمؤمنین ( رفتن بسوی خانه مردم و یاد آوری جانشینی امیرالمؤمنین و قضیه غدیر )

* مانع شدن از نزدیک شدن دشمنان به امیرالمؤمنین برای بیعت با آن حضرت و در نتیجه وارد شدن صدمات و شهید گشتن ایشان.

* روی گرداندن از دشمنان اهل بیت ( داستان سلام نکردن به هجوم کنندگان به خانه امیرالمؤمنین و نپذیرفتن بهانه آنان )

* منع از شرکت دشمنان در مراسم غسل و تشییع خود و در نتیجه وصیّت به مخفی کردن قبر خویش

رابطه اسم زهراء با صفت لطفیّه

لفظ زهراء نیز در لغت بمعنی نور و زیبائی( باطنی و ظاهری) و درخشش آمده است و در روایات دلیل نام گذاری آنحضرت بر این نام مبارک را نور افشانی بر امیرالمؤمنین و نور دهنده بر آسمان و زمین آورده شده است

رفتار عملی حضرت در ایجاد اثر اسم " زهراء "

در نوع خلقت آن حضرت و رفتار عملی طول زندگی کوتاه خویش چیزهایی را می بینیم که ظهور اسم زهراء می باشد ( اعم از نور افشانی و زیبائی و درخشش ) که ظهور صفات لطفیّه می باشند که فهرست وار بیان می کنیم:

 * ورود به محشر با بهترین صورت و کرامت و منظر

* اشراق نور فاطمۀ زهرا علیها السلام در محراب بر سماواتیان

* چنانچه حُسن‌ و نیکی ( زیبائی باطنی)‌ به صورت شخصی در آورده شود آن شخص حضرت فاطمۀ است

* لقب مشکات و کوکب دُریّ در آیه نور

* نور چشم پیامبر صلي الله عليه و آله و ثمره‌ی قلب آن حضرت ( هِيَ نُورُ عَيْنِي)

* اشراق نور حضرت هنگام تولّد

* خلقت آسمان‌ها و زمین از پرتو نور فاطمی

* تابیدن انوار علویه از خورشيد عصمت فاطمیّه  در آسمان عظمت محمّدی

* خلقت از نور عظمت خداوند

* درخشش چادر آنحضرت در خانه یهودی و مسلمان شدن هشتاد یهودی ( مظهر اسم یا نور و یا هادی )

* پرتو افشانی (نور سفید و زرد و سرخ) از گونه های مبارک آنحضرت در محراب بر مردم مدینه در سه نوبت

* نور افشانی بر حضرت امیرالمؤمنین

* رفتن در مجلس عروسی در اوج زیبائی و جلالت

* تعلیم دعای نور به سلمان

* روزی سه مرتبه سلام بر آن حضرت باعث ورود بر بهشت ( وادی نور مطلق خداوند )

 * اصابت ثُلث نور وجه الله به آنحضرت

* نورانی شدن بهشت از نور خندۀ آنحضرت


کلام پایانی : بنابراین اثر شرکت در مراسم توسّل به آن حضرت ، از یک جهت ظهور نور اسم فاطمه و از جهت دیگر ذکر مصائب آنحضرت ، باعث ایجاد نعمت تبرّی و رزق برائت و دوری از پلیدی ها و غیره می باشد که زبان الکن و ناقض از اثرات فراوان این مراسمات می باشد فلذا فاطمیّه را گرامی بداریم و هرگز غافل از آن نشویم.

 

بدانیم موانعِ برآورده شدن حاجات ، گناهان و حجاب های باطنی می باشد و "فاطمه" برطرف کننده این حجب و در مرحله بعد "زهراء" برآورده کننده حاجات می باشد.