با یاد روز حادثه ها گریه می کنم

 

  با یاد روز حادثه ها گریه می کنم

از خوف خشم و قهر خدا گریه می کنم

با یاد ساعتی که شود جدا روح از بدن

با امر عرش عشق جدا گریه می کنم

 

با یاد قبر تار و فشار لحد به تن

یاد جواب چون و چرا گریه می کنم

با یاد محشر وتن عریان و کوله ی ِ....

سنگین بار جرم و خطا گریه می کنم

با یاد برزخ عمل و نامه ی سیاه

با فکر شرم روز جزا گریه می کنم

با یاد عدل ناب تو و ساعت حساب

وَ با امید فضل خدا گریه می کنم

با یاد آنکه هیچ ندارم به جز حسین

با روضه های کرب و بلا گریه می کنم

با یاد آن شبی که نشستیم در حرم

ناله زدیم واعطشا گریه می کنم

با یاد نیزه ای که سوارش سری جداست

همراه آه نافله ها گریه می کنم

با یاد غایبی که نیامد دلم شکست

هر جمعه با دعای بیا گریه می کنم

حسين ايماني