امامت - حکومت عقل

در این موضوع میخواهیم مطالبی را با اقتباس از « مقدمه اى در اصول دين » اثر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى مدظلّه العالى در مورد اصل امامت و امام شناسی در راستای کسب معرفت بیشتر نسبت به مقام والای امام منتشر کنیم.



امامت - حکومت عقل



بين عامه و خاصه (شیعه و سنی) در لزوم وجود خليفه براى پيغمبر اختلافى نيست ; اختلاف در اين است كه آيا خلافت خليفه پيغمبر به انتصاب است يا به انتخاب.

عامه مى گويند: به تعيين جانشين از جانب خدا و پيغمبر احتياج نيست، و خليفه به انتخاب امت معين مى شود ; خاصه مى گويند جز به نصب و تعيين پيغمبر كه نصب و تعيين خداست معين نمى شود. حكَم در اين اختلاف ، عقل و كتاب و سنّت است.

 

الف: حكومت عقل

به سه وجه اكتفا مى شود:

وجه اول: اگر مخترعى كارخانه اى تأسيس كند كه محصول آن كارخانه گرانبهاترين گوهر باشد ، و اگر غرض از آن اختراع ادامه توليد آن محصول باشد ، آن گونه كه در حضور و غياب و حيات و موت مخترع نبايد كار متوقف شود، و براى حصول آن محصول ، در ساخت ابزار آن كارخانه و كيفيت عمل آنها ظرافتها و دقتهايى اعمال شده كه اطلاع بر آنها جز به راهنمايى آن مخترع ميسر نخواهد بود

; در اين صورت آيا مى توان باور كرد كه آن مخترع كسى را كه دانا به اسرار ابزارِ آن كارخانه و توانا بر به كار انداختن آن ابزار است معين نكند؟! و مهندسىِ آن كارخانه را به انتخاب مردمى وا بگذارد كه از شناخت ابزار و ظرافتهاى كاربرد آن بيگانه باشند؟!

 

آيا دقّت و ظرافت معارف و سنن و قوانين الهى در جميع شئون حيات انسان كه ابزار كارخانه دين خداست و محصولش ارزشمندترين گوهر خزينه وجود است  يعنى كمال انسانيت به معرفت الله و عبادت الله و تعديل شهوت انسان به عفّت، و غضب او به شجاعت، و فكر او به حكمت، و ايجاد مدينه فاضله براساس قسط و عدالت است  كمتر از دقّت و ظرافت اعمال شده در اختراع آن مخترع است؟!

كتابى كه خداوند متعال در تعريف آن فرموده است :

 وَنَزَّلْنَا عَلَيكَ الْكِتَابَ تِبْيانًا لِكُلِّ شَيءٍ وَ هُدًى وَرَحْمَةً (. سوره نحل، آيه 89 )

و ما اين کتاب را بر تو نازل کرديم که بيانگر همه چيز، و مايه هدايت و رحمت

كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ (سوره ابراهیم، آیه 1 )

(اين) کتابي است که بر تو نازل کرديم، تا مردم را از تاريکيها(ي شرک و ظلم و جهل،) به سوي روشنايي (ايمان و عدل و آگاهي،) در آوري

وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَينَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ (سوره نحل، آیه 64 )

ما قرآن را بر تو نازل نکرديم مگر براي اينکه آنچه را در آن اختلاف دارند، براي آنها روشن کني؛

 

 مبيّنى مى خواهد كه آنچه را كه اين كتاب تبيان آن است استخراج كند، و محيط بر ظلمات فكرى و اخلاقى و عملى بشر و راهنماى او به عالَم نور باشد ; و در تمام آنچه مورد اختلاف نوع انسان است مبين حقّ و باطل باشد . و مرز آن اختلافات از عميق ترين مسائل وجود در مبدأ و معاد است  كه فكر نوابغ انديشه را به حلّ خود مشغول كرده  تا مثلا ، اختلاف دو زن بر سر فرزند شيرخوارى كه هر يك ادعاى مادرى او را داشته باشند.

 آيا مى توان پذيرفت كه كاربرد اين كتاب در هدايت عمومى و تربيت انسانى و حلّ مشكلات و رفع اختلافات ، با رحلت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) تمام شده باشد؟

آيا خدا و پيغمبرش اين قانون و تعليم و تربيت را بدون مفسر و معلّم و مربى رها كرده، و تعيين مفسر و معلّم ومربى را به انتخاب مردمِ بى خبر از علوم و معارف و قوانين و احكامِ اين كتاب وا گذاشته اند؟

 

وجه دوم: امامت و رهبرى انسان يعنى پيشوايى و رهبرى عقل انسان، زيرا موضوع بحث ، امامت كسى است كه امام انسان است، و انسانيت انسان به عقل و فكر اوست. (دعامةالإنسان العقل : بحار الانوار، جلد 1، صفحه 90 (ستون انسان عقل است) (علل الشرايع ج 1 ص 103 باب 29 ح2 )

 در نظام خلقت انسان قوا و اعضاى بدن به راهنمايىِ حواس محتاجند، و اعصابِ حركت به تبعيت از اعصاب حس نيازمندند ; راهنماى حواس در خطا و صواب عقل آدمى است، كه آن هم با ادراك محدود و آسيب پذيرى به خطا و هوى ، نيازمند به رهبرى عقل كاملى است كه محيط بر درد و درمان و عوامل نقص و كمال انسان ، و مصون از خطا و هوى باشد، تا هدايت عقل انسان به امامت او محقّق شود، و راه شناخت و معرفت چنين عقلِ كاملى تعريف خداست.

از اين رو تصور حقيقت امامت ، از تصديق به انتصابى بودن امام از جانب خداوند متعال جدا نمى شود.

وجه سوم: مقام امامت ، مقام حفظ و تفسير و اجراى قوانين خداست، لذا به همان دليل كه عصمتِ مبلّغِ قانون الهى لازم است، عصمتِ حافظ و مفسر و مجرى آن قانون هم لازم است ; و همچنانكه خطا و هوى در مبلّغ ، غرض از بعثت را  كه هدايت است  باطل مى كند، خطا و تأثّر مفسر و مجرى قانون از هوى نيز موجب اضلال خواهد بود ، و شناخت معصوم جز به ارشاد خداوند متعال ميسر نيست.