با یاد روز حادثه ها گریه می کنم

 

  با یاد روز حادثه ها گریه می کنم

از خوف خشم و قهر خدا گریه می کنم

با یاد ساعتی که شود جدا روح از بدن

با امر عرش عشق جدا گریه می کنم

سحر یاد ما باش

 

دوباره بساط طرب شد مهیا

 دوباره رسیده شب شور و غوغا

شب می فروشی شب باده نوشی

 شب لب نهادن به لب های صهبا

میلاد امام رضا (ع) - 5

 

باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام

باز هم زائرتان نیستم از دور سلام

 با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام

به سلیمان برسد از طرف مور سلام

میلاد امام رضا (ع) - 4

به روشنای تو زل می زند سیاهی ها

شبیه غبطۀ جامانده ها به راهی ها

 

به جز سلام به تو، آن هم اکثراً از دور

چه کرده ایم در این عمری از تباهی ها؟

میلاد امام رضا (ع) - 3

 امده ام عقده گشایی کنم

از درت ای شاه گدایی کنم

 

بر حرم دوست پرستو شوم

ریزه خور ضامن اهو شوم