کسی بدون دلیل از صدا نمی افتد
لب کلیم ز سوز دعا نمی افتد
کریم در غل و زنجیر هم کریم بُود
به دست بسته شده، از عطا نمی افتد
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
عرض حاجت میکنم آنجا که صاحبخانهاش
پاسخ یک میدهد با ده برابر بیشتر
دل را شرر عشق مراد است امشب
از شوق نگار خویش شاد است امشب
ای غمزدگان عشق آئید اینجا
صحبت ز گل روی جواد است امشب
دیدم سر سجاده بانو گریه کردی
همراه درد زخم بازو گریه کردی
دیدم که چشمان تو باران بهار است
با چشمه ی جوشان پهلو گریه کردی
هوای دخترکی را برادرش دارد
که خیرهخیره نگاهی به مادرش دارد
شبیه طفل یتیمی که مادرش مرده
نگاه ملتمسی بر برادرش دارد